خودت را پایین نکش!
خود معلول کردن باعث ایجاد یک مانع (بهانه) در راه رسیدن موفقیت میشود.
همهی ما در موقعیتهایی قرار گرفتهایم که از نتیجهی کاری مطمئن نباشیم، ترس از شکست داشته باشیم و از انجام آن کار منصرف شویم. همچنین همیشه افرادی در کلاس درس ما بودهاند که برای عملکرد ضعیف خود، بهانههایی میآوردند.
دلیل این رفتارها چیست؟ آیا این ترسها واقعی هستند؟ آیا واقعا در صورت انجام آن کار، شکست میخوریم؟
با من همراه باشید تا در این مقاله به این موضوع بپردازیم و از عقبنشینی در مقابل چالشها جلوگیری کنیم.
مفهوم خود معلول کردن یا self-handicapping
خودمعلولکردن (self-handicapping) یک استراتژی شناختی (cognitive strategy) است که توسط افراد برای جلوگیری از شکستهای احتمالی و لطمه وارد شدن به اعتماد به نفس یا عزت نفس اتخاذ میشود.
اولین بار این مفهوم در سال 1978 توسط استیون برگلاس (Steven Berglas) و ادوارد جونز (Edward Jones) با عنوان “هرگونه اقدام یا انتخاب عملکردی که باعث افزایش فرصت بهانه گیری در مقابل شکست و قبول کردن منطقی اعتبار موفقیت” مطرح شد.
در واقع خودمعلولکردن همانطور که از اسمش پیداست، باعث ایجاد یک مانع (بهانه) در راه رسیدن موفقیت میشود؛ چراکه وقتی کسی در انجام کاری موفق نشود، این شکست را به وسیلهی همان بهانه توجیه میکند و در صورتی که موفق شود، میتواند اعتبار اضافی برای پیروزی خود بدست آورد (به خاطر اینکه با وجود مانع موفق شده است).
خودمعلولکردن ممکن است برای حفظ کردن عزت نفس یا افزایش اعتبار موفقیت شخصی استفاده شود (جلوتر مثالهایی رو آوردم که به درک موضوع کمک میکنه). کسانی که بیشتر از دیگر افراد، دچار این مفهوم هستند، به دستاوردهای کم ارزشتری دست پیدا میکنند.
به این موضوع باید دقت کرد که خودمعلولکردن در ذهن ما شکل میگیرد و ما آگاهی زیادی نسبت به آن نداریم؛ یعنی هنگام انجام کاری، این فکر به ذهن ما میرسد که “اگر من تلاش خودم را بکنم و نتیجهی مطلوب نگیرم، چه میشود؟” و در نتیجه شروع به ساختن بهانههایی میکنیم که در صورت شکست، بتوانیم آنها را به عنوان دلیل عدم موفقیت و در صورت پیروزی، آنها را به عنوان سختی کار و قدرت خودمان برای خودنمایی کردن قبول کنیم.
مثالهایی از خود معلول کردن
یک مثال بارز در این مورد این است که شخصی شب امتحان خود را مشغول کارهای بیهوده میکند و یا وقت رو خود را در مهمانی با دوستان خود تلف میکند. در این حالت، اگر آن شخص، نتیجه مطلوب را در امتحان روز بعد خود به دست نیاورد، مهمانی را بهانهی عدم موفقیت خود میکند. اگر هم نتیجه مطلوب را به دست بیاورد، موفقیت خود را با وجود رفتن به مهمانی و وقت تلف کردن، مایه خودنمایی کرده و برای کسب محبوبیت اجتماعی از آن استفاده میکند.
از دیگر مثالهای خودمعلولکردن میتوان به مصرف الکل و مواد مخدر، آوانس دادن به رقیب در حین مسابقه، اضطراب امتحان، کم تلاش کردن، شکایت کردنهای بیمورد، به تعویق انداختن کارها و … اشاره کرد.
انواع خود معلول کردن
دو نوع خودمعلولکردن وجود دارد:
- خودمعلولکردن رفتاری (Behavioral self-handicapping) که در این حالت ما کاری را عمدا سختتر از چیزی که هست، انجام میدهیم تا بهانهای برای شکست در آن داشته باشیم.
- خودمعلولکردن ادعایی (Claimed self-handicapping) که در آن ما توجیهی برای اینکه چرا ممکن است شکست بخوریم ارائه میدهیم.
دلیل و هدف خود معلول کردن
محققین خودمعلولکردن را ناشی از وجود احساس عدم اطمینان به نتیجه عملکردهایمان میدانند. در واقع خودمعلولی مکانیسمی برای حفظ عزت نفس و اعتماد به نفس در یک شخص است که نتیجهی آن کاهش اثرات شکستهای احتمالی و افزایش امتیاز پیروزی است.
همانطور در قبل به آن اشاره شد، کسی که با خودمعلولی درگیر است، به هنگام شکست، بهانههای خارجی را عامل عدم موفقیت خود میداند و به اینصورت از عزت نفس خود محافظت میکند. همینطور این شخص در زمان موفقیت، از وجود بهانههای خارجی برای کسب امتیاز برای پیروزی خود و خودنمایی استفاده میکند.
معایب و مزایای خود معلول کردن
خودمعلولکردن مزایا و معایبی دارد. کسی که درگیر این خودمعلولی است، شانس خود را برای موفقیت کاهش میدهد ولی از طرفی خود را از پیشامدهای عدم موفقیت حفظ میکند. با این وجود، این مسئله میتواند معایبی را در طولانی مدت به همراه داشته باشد. برای مثال، تحقیقات نشان داده که کسانی که درگیری بیشتری با خودمعلولکردن دارند، از لحاظ آکادمیک و تنظیم امورشان در وضعیت ضعیفتری نسبت به دیگران قرار دارند. همچنین ممکن است درگیری زیاد با این مسئله عواقب جدی را به همراه داشته باشد. بعلاوه برخی محققان بر این باورند که خودمعلولکردن مداوم ممکن است منجر به الگوهای خودآزاری (self-destructive) مزمن مانند مصرف الکل و مواد مخدر شود.
به نظر میرسد که افرادی که درگیری زیادی با این مسئله دارند، در هنگام یا بعد از انجام فعالیتی که نگران آن بودند، انگیزهشان بیشتر شده و همینطور نگرانی آنها کاهش پیدا کرده است.
خودمعلولکردن استراتژی مناسبی برای کسانی که شوقی برای بیرون رفتن از منطقه راحتی (comfort zone) است؛ که باید توجه داشته باشیم که ماندن در منطقه راحتی، پیشرفتی را به همراه ندارد.
4 قدم برای غلبه بر خود معلول کردن
- نشانههای هشداردهنده را مشاهده کنید.
لیست کردن بهانهها و پرت کردن حواس (مثل موزیک، الکل و …) نشانههایی از درگیری شما با خودمعلولی است. هر کسی در طول روز و حین انجام کاری، نیاز به انجام اموری برای استراحت و ذخیره انرژی دارد ولی این اعمال شاید سرنخی برای فرار کردن از نتیجهی احتمالی نامطلوب باشد. در این شرایط یک همکار یا مربی میتواند کمک کننده باشد.
- از “چهچیزی اگر” و “اگر فقط” برای به وجود آوردن اهدافتان به جای بهانهها استفاده کنید.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که هنگام درگیری با خودمعلولکردن فکر میکنند، به راحتی میتوانند به خود انگیزه بدهند. وقتی به این فکر میکنید که چه چیزی قابلیت بهتر شدن دارد یا موانع را در مسیر خود شناسایی میکنید، اطلاعات بهتری نسبت به شرایط خود به دست میآورید. این موانع کنترلی را بشناسید و دنبال راه حلی برای برطرف کردن آنها باشید. برای مثال؛ کسی که عقیده دارد “من نمیتوانم مصاحبه انجام دهم”، میتواند با تحقیق در مورد مهارتهای مصاحبه و کمک گرفتن از یک مربی، این مسئله را حل کند.
- احساسات منفی خود را شناسایی و مدیریت کنید.
تحقیقات نشان داده است که وقتی از “فقط اگر” برای انگیزه بخشی به خودمان استفاده میکنیم، احتمالا احساسات منفی مانند ناامیدی و خشم به سراغمان میآیند. حالا اگر به این احساسات توجه کنیم و در مواجهه با آنها، با خودمان روراست باشیم، به احتمال زیاد قادر خواهیم بود که رفتاری مثبت و قوی از خودمان نشان دهیم.
- برای حرفهای شدن و تسلط یافتن تلاش کنید.
خودمعلولکردن در واقع اشتیاق زیادی برای منصرف کردن ما هنگام انجام کاری دارد؛ که دلیل آن این است که از بازخوردهای منفی خارجی به هنگام انجام آن کار؛ مانند انتقاد همکاران، جلوگیری کند. زمانی که ما بر روی مسائل نگران کننده به جای تسلط بر حرفهی خودمان تمرکز میکنیم، در واقع به انگیزه ذاتی خود برای رشد و یادگیری ضربه وارد میکنیم. بنابراین؛ مواردی که برایتان مهم است را مشخص کنید و راه رسیدن به رشد را در پیش بگیرید.
نتیجهگیری و کلام آخر
با خودمان روراست باشیم. از انجام دادن کاری نترسیم. اگر میخواهیم که در زندگی به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنیم، باید ریسک کنیم؛ یعنی پتوی گلبافت راحت و گرم را از روی خود برداریم و از منطقه راحت خودمان خارج شویم. شجاع باشیم و به چیزی که در ذهن ما شکل میگیرد، بیشتر دقت کنیم.
باید به این نکته دقت کنیم که خودمعلولکردن یک تفکر فریبکارانه است که به ما احساس موفقیت را بدون انجام دادن کاری میدهد؛ پس برای بدست آوردن پیروزیهای بزرگ باید تلاش کنیم و نگران شکست و نظرات دیگران نباشیم.
یادمان باشد که شکست، پایه و اساس هر پیروزی است و بدون آن، موفقیتی وجود ندارد.
امیدوارم که این مطلب در وبلاگ من، سینا حسینی، برای شما مفید واقع شده باشد. خوشحال میشوم که نظرات شما را در مورد این مطلب بخوانم؛ پس ثبت نظر را فراموش نکنید. همچنین اگر احساس میکنید این مطلب میتواند برای یکی از دوستانتان مفید باشد، با به اشتراک گذاری آن، هم من و هم دوستتان را خوشحال کنید 🙂
سعی دارم که در روزهای آینده، مطالب بیشتری در مورد رشدشخصی (self improvement) و خودشناسی آماده کنم. اگر موضوعی برای شما جذاب هست، با من در میان بگذارید.
همیشه شاد و پیروز باشید.
منابع:
https://psychology.iresearchnet.com/social-psychology/self/self-handicapping/
https://en.wikipedia.org/wiki/Self-handicapping
https://brandnewchapter.com/how-self-handicapping-is-holding-you-back-in-life/
https://hbr.org/2012/05/dont-sabotage-yourself
واقعا موافق این مساله هستم که فقط خود انسان میتونه خودشو بالا یا پایین بکشه..من بارها درسخت ترین شرایط جنگیدم و حتی در شرایطی که همه میگفتن تو نمیتونی با یه بچه ی کوچیک و دوتا پسر بزرگ و با مسولیت خانه داری و در حالی که با کوهی از مشکلات در مسیر کارم مواجه بودم ولی تونستم و بازم میجنگم و تلاش میکنم و شکست برام بی معنیه…
دقیقا همینه
دست مریزاد و مرسی